بعضی از آدم ها خیلی عجیب و غریب و ترسناک هستند. شاید هم نباشند و اینطور نشان میدهند اما به هر حال چیزی از اصل قضیه کم نمیشود. این سبک از آدم ها من را خسته میکنند. خسته به این معنا که با هر بار حرف زدن با انها مدام باید واو به واو حرفهایشان را رمز گشایی کنم. مدام باید حواسم باشد چه میگویند چه انجام میدهند. انگار که تمام رفتار،اعمال و کردارشان از قبل برنامه ریزی شده است. خیلی هم زیرک و باهوش هستند و همین هوش هست که باعث میشود از دیگران متمایز شوند. این آدم ها فوق العاده از من انرژی میگیرند. شاید به خاطر این باشد که واقعاً نمیفهمم چه در سرشان میگذرد.از هندوانه سر بسته و چیزهای مبهم بدم میآید. اصلا یکی از کابوس های من مبهم بودن است.
حالا فکر کنید این دسته از آدمها به دو گروه تقسیم شوند. آنهایی که نیت پلید دارند و آنهایی که در هر صورت نیتشان خوب است.
یک چیزی شبیه هکر های کلاه سیاه و کلاه سفید. که خدا قسمت نکند گیر یک آدم عجیب با نیت پلید بیفتی. اما حالت عکس؛ چیز خوبی از آب در میآید. باعث میشود تو هر روز قوی تر از روز قبل بنظر برسی.
درباره این سایت